qبراي چي جبهه آمدي؟

شش روز از جنگ گذشته بود كه رفتم جبهه، منطقه جنوب . چهار ده سال داشتم . ما را با لنج بردند آبادان . زماني بود كه عراق تازه خمسه خمسه ميزد

 پانزده نفر بوديم كه هشت نفر از بچه ها همان روزهاي اول و دوم به شهادت رسيدند . من آن قدر كوچك بودم كه نمي توانستم در حمل شهدا به برادران كمك كنم . بعضيها با ناراحتي مي گفتند : پس براي چي آمدي جبهه ؟ يك شهيد را نمي تواني حمل كني ! يكي از شهدا در سنگر كمين چهارده تا تير خورده بود ولي صدايش در نيامده بود. مبادا عراقيها متوجه بشوند و خط لو برود . به اين خاطر دستش را در دهانش كرده و انگشتانش را سخت گاز گرفته بود.